روز پدر
ماه من غصه چرا اسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل ان روز نخست گرم و ابی وپر از مهر به ما می خندد یا زمینی که دلش از سردی شب های خزان نه شکست ونه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید و در اغاز بهار دشتی از یاس سپید زیر پاهایمان ریخت تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست ماه من غصه چرا تو مرا داری ومن هر شب و روز ارزویم همه خوشبختی توست دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمر جاویدان بماند خدا را میدم سوگند بر عشق  ...
نویسنده :
مامان جون مهناز
22:18