رفتن به گرگان و دخملی در جنگل
در روز پنجشنبه 1392.5.31بابی (بابای بنده) طبق معمول هر پنجشنبه اومد دنبالمون که مارو ببره گرگان خونشون ما هم بین راه همسری رو از ادارش گرفتیم که روزای پنجشنبه همسری ساعت 1.30 تعطیل میشه و ایشون اون روز رو 1 ساعت مرخصی گرفت ما هم که زود رسیدیم همسری اومد پیش ماشین دنبال دخملی که ببره پیش خودش اونجا هم همکاراش دخملی ناناز رو که برای اولین بار دیده بودن دورش کردن ولی موژان خانم مثل همیشه با هیچکی صحبت نکرد چون خجالت میکشید حالا تو خونه نمیزاره ما حرف بزنیم 5 دقیقه که اونجا بود با باباجونش اومدن بیرون و ما هم راه افتادیم ما هم بین راه با بابی وهمسری و دخمل مامان رفتیم جنگل تا یه دوری بزنیم ویه عکس از موژان جون گرفتیم
بدو بپر ادامه مطلب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی