دومین مهمانی افطاری
در روز پنجشنبه ١٣٩٢.٥.١٠ دومین مهمانی رو گرفتم که خانواده همسری بودن این مهمانی هم با حضور مادر شوهر و خواهر شوهرم برادر شوهر بزرگ با خانمش خواهر شوهرم با شوهرش وپسرش وعروسش وماهان گل پسر دختر دایی پدر شوهرم که دوست داشتم باشه البته دایی های شوهرمو هم که مشکلی پیش امد براشون نیامدنکه دوست داشتم باشن ولی نشد
برای افطار هم پلو و خوراک مرغ در کنارش هم شامی وسالاد ماکارونی درستیدم از عکس هم خبری نیست چون یادم رفت
حالا از دخملی مامان بگم که اتیش سوزوند وطبق معمول همیشه وقتی مهمان میاد به جای غذا فقط دوغ خورد باکشم (منظور همون شکمشه که باباجونش براش مثال میزنه)یه گنده شده بود منم برای افطار زورش نکردم چیزی بخوره به همسری هم گفتم که زورش نکنه غذا بخوره گفتم اگه خواست ته دیگ بخوره بهش بده اونم ته دیگ خورد
اینم چند تا عکس از موژان که پستونک عروسکشو تو دهنش کرد وگفت ازم عکس بگیر
بدو بپر ادامه مطلب
اینجا هم دخملی پستونکش افتاد پایین مثل نی نی ها گریه کرد (ماه من یکی یگدانه مامان وباباشه)منم بهش دادم تا ساکت بشه