سلام به دوستای عزیزم شرمنده که نتونستم وب رو اپ کنم می خوام یه خبری رو بدم که تقریبا 16 روزه خانواده همسری رو داغون کرده والبته من رو هم همینطور ادامه مطلب تقریبا روز سه شنبه 1392.11.29 همسری به طبق روال همیشه از سر کار اومده بود خونه داشتیم ناهار میخوردیم که برادر همسری زنگ زد وبه همسری گفت بره یه جایی که بتونه صحبت کنه دل تو دلم نبود که ببینیم برادر شوهر چی داره میگه (الان هم که دارم مینویسم مثل اون روز دلشوره گرفتم شدید) گوشی برادر شوهر هم قطع شد وهمسری با گوشیش تماس میگرفت ولی جواب نمیداد منو همسری به خیال اینکه با همسرش دعواش شده میخواد به همسری بگه ولی ایکاش همین بود وقتی همسری صحبتش با برادر شوهر تموم شد ب...