موژان جونموژان جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

موژان جون عشق مامان و بابا

کلاس قران ویه سفر کوچولو یه روزه

سلام به دوستای عزیزم شرمنده همه دوستان گلم شدم  چند وقت اصلا حوصله نداشتم بیام  وب دخملی رو اپ کنم وبیام پیشتون انشالله زود زود میام پیشتون ولطفتونو جبران میکنم اول از همه موژان خانم رو یه کلاس قران ثبت نام کردم چون خیلی دوست داشتم این کلاس اموزشش خیلی پیشرفتست که با قصه شروع میکنن واول حروف الفبا رو با حرکات حیوانات نشان میدن که بچه ها بتونن تو این سن یاد بگیرن البته موژان عزیز هم استقبال خوبی کرده تو این هفته یعنی پنج شنبه 1393.4.19 یه سفر کوچولو یه روزه رفتیم شاهرود که افطار رو پنج شنبه خونه خواهر همسری وبرای سحر منزل خاله جونم بودیم حلا هم یه چند تا عکس میزارم که بین راه گرفتیم  عکسای خیلی قشنگ ا...
21 تير 1393

عکسای تولد دخملی

سلام اومدم با عکسای تولد دخملی که امسال شرمنده موژان خانم شدیم به خاطر فوت برادر همسری نتونستیم تولد خوبی بگیریم ومجبور شدیم  یه تولد 3 نفره با حضور خودمو همسری و گل سر سبد عشق مامان باباش موژان خانم  اول عکسایی که روز تولدش موژانو بردیم پارک براتون میزارم بعد عکسای تولدش     بپرین برین ادامه   عکسی از هدیه منو همسری به موژان خانم که یه النگو بود که البته موژان خانم هم رازی نبود میگه پس انگشترش کو در اخر هم عکسی از پدر و دخمل ...
12 خرداد 1393

عشقم تولدت مبارک

امشب چه ناز دانه گلی در چمن رسید گویی بساط عیش مداوم به من رسید نور ستاره ای در شب تولدش انگار که فرشته ای از ازل رسید                 این چندمین تولد توست؟     و چندمین انبساط مجدد کائنات؟ این چندمین بارخلقت است؟ و چندمین انفجار سکوت؟ چندمین لبخند آفرینش؟   خورشید را چندمین بار است که میبینی؟ و پروانه ساعتها چندمین بار است که میچرخد؟ و ثانیه چندمین بار است که به احترام تو برمیخیزد؟ چندمین بار است که م...
7 خرداد 1393
1808 11 12 ادامه مطلب

یه روز خوش

سلام به دوستای گل عکسایی از یه جای خیلی قشنگ در کنار دریای گلوگاه روز شنبه 1392.2.27 این عکسا رو که میبینید یه جایی خیلی قشنگیه که همراه همسری و خواهر زادش وخانمش رفته بودیم  تقریبا این منطقه قبل از دریاست اول قرار بود بریم دریا ولی با پیشنهاد خواهر زاده همسری رفتیم تو این منطقه که خیلی خوشم اومد حالا عکسایی از اونجا رو براتون میزارم این عکس یه استخر ماهی که صاحب اونجا اجازه میده ازش ماهی بگیری وبراتون سرخ میکنه ومیخوری اونجا هم با چای وقلیان ونان محلی ازتون پذیرایی میکنن برین ادامه   ...
30 ارديبهشت 1393

سال نو مبارک

سلام به دوستان گلم پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم انشالله سالی خوب وپر برکت داشته باشید وغمی تو دلتون راه پیدا نکنه بعد از عید با پست جدید در خدمتتونم واز شرمندگیتون در میام     ...
21 ارديبهشت 1393

اندر احوالات این روزای ما

سلام به دوست جونای گلم   این خانمی که پشتش به دوربین موژان خانمی که با مامانش قهر کرده چرا نمیدونم البته بگم که این خانم خانما گل بعد 5 دقیقه اومده منت کشی فدای اون ناز کردنت بشم من حالا برین ادامه مطلب بازم یه پارک دیگه با دخملی                       روز جمعه 1393.2.12 با خانواده بنده رفته بودیم جنگل خیلی خوش گذشت جاتون خالی بعد از جنگل هم رفتین توی زمین کشاورزی بابای بنده که یه عالمه گوجه سبز چیدیم بازم جای شما خالی ...
14 ارديبهشت 1393

یه روز در پارک شهر

سلام به دوست جونا و دخملی عزیز من بلاخره همسری قبول کرد موی دخملی جیگر رو کوتاه کنم منم سریع وقتی همسری قبول کردن شانه وقیچی رو به دستم گرفتم وکارمو شروع کردم               و نتیجه کارم شد این دخمل ناناز که خیلی عوض شد اینم از عکسش     حالا هم برین ادامه   روز جمعه 1393.1.23 با همسری وموژان رفتیم پارک که قولشو به دخملی یه هفته داده شده بود وبه قولمون عمل کردیم و رفتیم پارک که به دخملی خوش گذشت وچند تا عکس هم از شیرین مامان گرفتیم             ...
23 فروردين 1393

فوت ناگهانی

سلام به دوستای عزیزم شرمنده که نتونستم وب رو اپ کنم می خوام یه خبری رو بدم که تقریبا 16 روزه خانواده همسری رو داغون کرده والبته من رو هم همینطور ادامه مطلب   تقریبا روز سه شنبه 1392.11.29 همسری به طبق روال همیشه از سر کار اومده بود خونه داشتیم ناهار میخوردیم که برادر همسری زنگ زد وبه همسری گفت بره یه جایی که بتونه صحبت کنه دل تو دلم نبود که ببینیم برادر شوهر چی داره میگه (الان هم که دارم مینویسم مثل اون روز دلشوره گرفتم شدید) گوشی برادر شوهر هم قطع شد وهمسری با گوشیش تماس میگرفت ولی جواب نمیداد منو همسری به خیال اینکه با همسرش دعواش شده میخواد به همسری بگه ولی ایکاش همین بود وقتی همسری صحبتش با برادر شوهر تموم شد ب...
19 فروردين 1393