موژان جونموژان جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

موژان جون عشق مامان و بابا

سال نو مبارک

سلام به دوستان گلم پیشاپیش سال نو رو تبریک میگم انشالله سالی خوب وپر برکت داشته باشید وغمی تو دلتون راه پیدا نکنه بعد از عید با پست جدید در خدمتتونم واز شرمندگیتون در میام     ...
21 ارديبهشت 1393

اندر احوالات این روزای ما

سلام به دوست جونای گلم   این خانمی که پشتش به دوربین موژان خانمی که با مامانش قهر کرده چرا نمیدونم البته بگم که این خانم خانما گل بعد 5 دقیقه اومده منت کشی فدای اون ناز کردنت بشم من حالا برین ادامه مطلب بازم یه پارک دیگه با دخملی                       روز جمعه 1393.2.12 با خانواده بنده رفته بودیم جنگل خیلی خوش گذشت جاتون خالی بعد از جنگل هم رفتین توی زمین کشاورزی بابای بنده که یه عالمه گوجه سبز چیدیم بازم جای شما خالی ...
14 ارديبهشت 1393

یه روز در پارک شهر

سلام به دوست جونا و دخملی عزیز من بلاخره همسری قبول کرد موی دخملی جیگر رو کوتاه کنم منم سریع وقتی همسری قبول کردن شانه وقیچی رو به دستم گرفتم وکارمو شروع کردم               و نتیجه کارم شد این دخمل ناناز که خیلی عوض شد اینم از عکسش     حالا هم برین ادامه   روز جمعه 1393.1.23 با همسری وموژان رفتیم پارک که قولشو به دخملی یه هفته داده شده بود وبه قولمون عمل کردیم و رفتیم پارک که به دخملی خوش گذشت وچند تا عکس هم از شیرین مامان گرفتیم             ...
23 فروردين 1393

فوت ناگهانی

سلام به دوستای عزیزم شرمنده که نتونستم وب رو اپ کنم می خوام یه خبری رو بدم که تقریبا 16 روزه خانواده همسری رو داغون کرده والبته من رو هم همینطور ادامه مطلب   تقریبا روز سه شنبه 1392.11.29 همسری به طبق روال همیشه از سر کار اومده بود خونه داشتیم ناهار میخوردیم که برادر همسری زنگ زد وبه همسری گفت بره یه جایی که بتونه صحبت کنه دل تو دلم نبود که ببینیم برادر شوهر چی داره میگه (الان هم که دارم مینویسم مثل اون روز دلشوره گرفتم شدید) گوشی برادر شوهر هم قطع شد وهمسری با گوشیش تماس میگرفت ولی جواب نمیداد منو همسری به خیال اینکه با همسرش دعواش شده میخواد به همسری بگه ولی ایکاش همین بود وقتی همسری صحبتش با برادر شوهر تموم شد ب...
19 فروردين 1393

احوالات این چند مدت

سلام به دوستای عزیزم دلم خیلی تنگیده بود براتون اینم چند تا عکس از قبل عید تا بعد عید از موژان خانم گل       بفرمایید ادامه مطلب                             ...
17 فروردين 1393

دیداری با دوست عزیز

سلام به دوستای گلم روز چهارشنبه یعنی دیروز 1392.11.24 دوستای عزیزی مهمونم بودن که تقریبا 10 سال ندیدمشون  خیلی خوشحال بودم که میبینمشون دلم براشون تنگ شده بود منو عاطفه جون وفاطمه جون تو دوران راهنمایی ودبیرستان با هم بودیم واتیش سوزوندیم تقریبا میشه گفت باید به ما میگفتن 3 کله پوک اون دوران بهترین دوران سال تحصیلی برامون بود چون خونه هامونم نزدیک بود تا 5دقیقه ای  خودمونو بهم میرسوندیم وهمیشه با هم بودیم خیلی خوشحال بودم که دیدمشون عاطفه جون تقریبا 12 سال پیش رفته بودن تهران باهم تلفنی در تماس بودیم ولی یهویی رابطه قطع شد البته نه با دعوا چون خونشونو عوض کرده بودن منم هیچ شماره ای نداشتم اینجوری شد که ار...
24 بهمن 1392

برف بازی موژان

شب شنبه دعا میکردم برف که داره میاد طوری بیاد که وقتی صبح یکشنبه موژان از خوابش بلند شد روی زمین برف نشسته باشه  که دعام مستجاب شد و دخملی رو بردم بازی کنه اینم چند تا عکس از نصف شب که همسری گرفتن   حالا بپرین برین ادامه مطلب         اینم از عکسای برف بازی موژان که خیلی ذوق زده بود                             ادم برفی درست کردن دخملی               ...
14 بهمن 1392