شهربازی باب اسفنجی
سلام به عزیزانم روز کودک رو به تمام کودکان عزیزم تبریک میگممممممممممممممممممم اومدم با یه عالمه عکس از دخملی در شهر بازی باب اسفنجی روز صبح شنبه که قرار شد من ودخملی بریم خونه مامانم دیدم مامانم زنگ میزنه میگه من وخواهراش یعنی خاله های بنده وشوهر خالم میان دنبالمون چون خالم تو شهرمون کاری داشت وبرای همین هم منو موژان هم راه برگشت گرفتن وهمراشون رفتیم گرگان خونه مامانم من که ذوق مرگ شده بودم خوشحال قبول کردم وهمسری که خوشحالتر برای اینکه ما تنها نریم قبول کرد کلا ما اخر هفته ها خونه مامانمیم ولی این هفته به خاطر دانشگاه همسری که 3 روز پشت سر هم بود مجبور شدیم بریم(وای داشتم بال در میاوردم . مجبور شدم چه حرفی ...
نویسنده :
مامان جون مهناز
11:13